آسمانی



ای كه تو ماه آسمان ماه كجا و تو كجا
در رخ مه كجا بود این كر و فر و كبریا
جمله به ماه عاشق و ماه اسیر عشق تو
ناله كنان ز درد تو لابه كنان كه ای خدا
سجده كنند مهر و مه پیش رخ چو آتشت
چونك كند جمال تو با مه و مهر ماجرا
آمد دوش مه كه تا سجده برد به پیش تو
غیرت عاشقان تو نعره ن كه رو میا
خوش بخرام بر زمین تا شكفند جان‌ها
تا كه ملك فروكند سر ز دریچه سما
چونك شوی ز روی تو برق جهنده هر دلی
دست به چشم برنهد از پی حفظ دیده‌ها
هر چه بیافت باغ دل از طرب و شكفتگی
از دی این فراق شد حاصل او همه هبا
زرد شدست باغ جان از غم هجر چون خزان
كی برسد بهار تو تا بنماییش نما
بر سر كوی تو دلم زار نزار خفت دی
كرد خیال تو گذر دید بدان صفت ورا
گفت چگونه‌ای از این عارضه گران بگو
كز تنكی ز دیده‌ها رفت تن تو در خفا
گفت و گذشت او ز من لیك ز ذوق آن سخن
صحت یافت این دلم یا رب تش دهی جزا

آسمانی

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاغل شیراز خرید قطعات بیل مکانیکی دوو بهترین سایت طرح توجیهی کاغذ دیواری سه بعدی free pc tips and dl ارزانی شخصی جهت انتشار خرید آنلاین دوچرخه ثابت ارزان سرا